سلام.به هجدهمين جلسه ي كلاس جادوگري خوش اومدين.

خوب.بريم سر ادامه ي درس خودمون.يادتونه كه توي درس قبل گفتم تصورات مثبتي رو كه در مورد آرزوتون دارين و همين طور كارهاي خوبي كه بعد از تحقق اون آرزو مي تونين انجام بدين، رو يادداشت كنين ؟ حالا به مر حله ي بعدي مي رسيم كه اسمش هست هدف گذاري. ما اول بايد اصول اين مبحث رو ياد بگيريم پس لطفا" يه كم حوصله به خرج بدين.

 

                                                 

                                     هدف گذاري :

 

اين يك قانون كليه كه انسان داراي هيچ محدوديتي براي آرزو كردن نيست، مگر خودش، خودش را محدود كند! مي دونين چرا؟ چون انسان ، خليفه ي خدا در زمينه، پس مثل خداوند ، مي تونه نامحدود باشه. مگه نه اين كه روح خداوند در ماست؟! پس اين قانون رو ، هميشه به ياد خواهيم داشت: آن چه را كه باور داريم، مي تواند محدوديت يا عدم محدوديت ما باشد. اگر محدوديتي براي خودمان ايجاد مي كنيم و خودمان را لايق خيلي چيزها نمي دانيم، خودمان مقصريم.

 

مهمترين قانون در سيستم آرزوها :

هيچ قانوني ، انسان و آرزوهايش را محدود نمي كند، به جز باورش.

 

نكته:

بعضي ها وقي اين قانون رو مي شنوند، مي گند: پس قناعت چي مي شه؟ آيا اين عدم محدوديت انسان براي آرزو كردن، با قناعت منافات نداره؟ پاسخ اينه: هرگز! هيچ منافاتي نداره! قناعت يعني رضايتمندي.رضايتمندي يعني لذت از لحظه ي ابدي اكنون! ( قبلا" درسش رو ياد گرفتيم.)و هر آرزو يعني : تمايلي براي بهتر كردن فردا.

 اما لذت از اين لحظه، چرا بايد با تمايل به بهتر بودن فردا منافات داشته باشه؟ مگه نه اين كه

اصلا" اگه قرار بود ما اينقدر از 5 سالگيمون راضي باشيم كه تمايلي براي بهتر كردن فردا نداشته باشيم، هرگز 10 ساله نمي شديم!؟ پس اين خواست خداونده كه هر روز ما ، كامل تر از روز قبلمون باشه.

 

خوب حالا من از شما مي خوام بالاي دفتر مراقبه تون آرزو تون رو بنويسيد و زيرش بزرگ بنويسيد:

                                                     

                                                    آرزو = هدف

 

حالا بايد قوانين رسيدن به هدف رو با هم مرور كنيم.براي رسيدن به هر آرزويي بايد اين قوانين جادويي رو انجام بديم والا سيستم آرزوها مون درست عمل نمي كنه!

 

قانون 1 _ ريز و كوچك كردن هدف ها: يعني مثلا" اگه آرزوي ما رسيدن به دكتراست ، بايد ببينيم چه مراحلي بايد طي بشه تا به اون برسيم. مثلا" همه ي ما مي دونيم كه از مهد كودك و دبستان نمي شه مستقيما" به دكترا رسيد! اول بايد رفت دبستان، بعد راهنمايي و دبيرستان، دانشگاه و بعد دكترا. پس براي هر آرزويي بنويسيد از نظر شما براي اين كه از موقعيت فعلي به اون هدف برسيد، چه مراحلي بايد طي بشه.

 

قانون 2 _جعبه: هميشه بايد فكر كنيم كه آرزو يا همون هدف ما يك جعبه است كه قراره ما از جايي بلندش كنيم و اون رو به مقصد برسونيم.( يعني همون مسيري كه در خرد كردن هدف بررسيش كرديم.) حالا اگه بين راه خسته بشيم و جعبه را بگذاريم زمين، به هدف نمي رسيم. مثلا" اگه آرزو و هدف ما خريد يه ماشين پرايده ، اگه وسط راه نااميد و خسته بشيم و به پيكان راضي بشيم يعني جعبه مون رو زمين گذاشتيم! يادمون نره كه هر وقت از حمل اون جعبه خسته شديم ، به مقصد فكر كنيم تا شوق رسيدن به اون، بهمون انرژي دوباره بده ! اما اجازه نداريم جعبه رو زمين بگذاريم!

 

قانون 3 _قسم خوردن:قسم بخوريم كه تا به هدف و آرزومون نرسيديم ، از اون دست بر نمي داريم و هرگز به كمتر از اون راضي نمي شيم!

 

قانون 4 _در مسير هدف قرار گرفتن: يعني اگه آرزوتون باز كردن كارخونه ي لبنياته ، توي نجاري چي كار مي كنين؟!چرا دوستهاتون نجار هاي موفق هستند؟! بايد با كسي كه كارخونه ي لبنيات داره دوست باشيد، اون هم با آدم موفق در اين كار، نه با كسي كه توي اين كار شكست خورده! حالا دستتون به صاحب كارخونه ي لبنيات نمي رسه؟ عيبي نداره! يه درجه پائين تر! معاونش! نمي شه؟ كارمنده لبنيات! نميشناسين؟ راننده اي كه شير رو از كارخونه مي ياره بيرون! نميشناسين؟ شير فروش محل! ( باور كنين شوخي نمي كنم! اين يه قانونه.در هاله ي هر كس رايحه هايي وجود داره كه وقتي به اون آدم نزديك مي شيم ازش دريافت مي كنيم. براي رسيدن به هدف و آرزومون، بايد در نفحات هدف خودمون _ نه نفحات هدف هاي ديگه _ قرار بگيريم تا كائنات مجبور به پيروي و فرمانبرداري از ما بشن و اون آرزو رو برآورده كنن)

 

قانون 5 _تيز كردن اره ها: اين داستان زندگي يكي از بزرگترين كارخونه دارانه دنياست.اون يه پسر جوون كه بوده فكر مي كنه كه علاقه ي اصليش كار با چوب جنگله.واسه همين كار اصليش رو رها مي كنه و به جنگل مي ره و با جنگلبان آشنا ميشه.اون مي گه حاضره در تيز كردن اره هاي دستي كه بي ارزش ترين كار اون جا به حساب مي اومده، مجاني كمك كنه! بعد از يه مدت، اون در كندن درختها  شروع به كمك مي كنه، و كم كم با كساني كه براي خريد چوب مي اومدن آشنا و دوست ميشه و از طريق اون ها مسئول خريد يه كارخونه ي چوب ميشه. در طي چند سال، اون اول كارمند يك كارخونه توليد چوب ميشه و به خاطر ايده هاي خوبي كه داشته به تدريج به مشاور رئيس تبديل ميشه. پنج سال بعد اون بزرگترين كارخونه ي تامين چوب كشورش رو با مشاركت رييس قبلي بنا مي كنه.اون الان جزو بزرگترين كارخونه داران چوب دنياست! اين يعني اون در مسير هدف قرار گرفته و مدام اره هاش رو تيز تر كرده ، تا بالاخره به هدف اصليش رسيده.

حالا من از شما مي خوام جلوي آرزوتون بنويسين: براي تيز كردن اره ها تون، چه كارهايي مي تونين انجام بدين؟

 

قانون 6 _مصالحه نكردن: يعني وقتي قسم خورديد تا به هدفتون برسيد، ديگه كوتاه نياين! هرگز بعدش مصالحه نكنين.اگه زمان به درازا كشيد، نگيد نميشه و نميتونم.به كمتر از هدف راضي نشين.اگه آرزوتون بنز بوده، تن به ژيان قراضه ندين! فقط آدم هايي كه مستمرا" طالب هدفشون هستند، به اون مي رسند.

 

 

قانون 7 _صحبت نكردن در مورد اهداف و آرزوها:به هر كسي كه مي رسيد در مورد آرزوهاتون توضيح نديد.چون ممكنه اون ها با افكار يا حرفهاي منفيشون، مانع تحقق اون آرزو بشن. اما اگه مشاور اصلح پيدا كردين ، حتما" با اون درباره ي اهدافتون حرف بزنيد. چون طبق انجيل " اگر دو نفر، بر روي زمين، بر چيزي اتفاق نظر كنند، آن، حتما" انجام خواهد شد! "

نكته:مشاور اصلح كيه؟

1 _ كسي كه مثبت انديش باشد. 2 _ در مورد موضوع مشاوره، دانا باشد. 3 _ سوئ نيت نداشته باشد.

فراموش نكنيد ويژگي افراد بزرگ، در راز داري اون هاست. افراد موفق، يك راز بزرگ دارند و اون هم، ذهنشونه. دانشمندان ذهني، ذهن را به يك اتوبوس بزرگ تشبيه كرده اند، كه ما راننده ي اون هستيم و بايد اون رو به مقصد برسونيم. اگه جلوي هر مسافري بايستيم و بپرسيم كه سوار ميشه يا نه؟ و بعد بر طبق نظر اون ، راهمون رو تغيير بديم، ساعتها طول مي كشه تا به مقصد برسيم و شايد هم اصلا" نرسيم! افراد موفق، كه براي رسوندن اتوبوس ذهنشون به مقصد عجله دارند، هيچ كسي رو سوار اتوبوسشون نمي كنند، به جز مشاور اصلح. پس فراموش نكنين، هيچ آرزو، هدف و تصوير ذهني و ... را با كسي غير از مشاور اصلح در ميان نگذاريد.

فراموش نكنين همون قدر كه در ميون نگذاشتن افكارتون با ديگران مهمه، در ميون گذاشتنش با مشاور اصلح هم مهمه! حتي خيلي مهم تر! چون مشاور اصلح، براي شما تصوير سازي ذهني مي كنه و شما رو در آرزوتون ، به صورت يك آدم پيروز مجسم مي كنه و اين خودش باعث ساخت اون آرزو ميشه!

 

 

قانون 8 _چگونگي به دست آمدن اين هدف، هيچ ربطي به ما ندارد! بعضي ها، وقتي به هدف و آرزوي بزرگي فكر مي كنند، بلافاصله به اين هم فكر مي كنند كه " آخه چه جوري امكان داره؟ " و همين جا، با اين فكر منفي ، سيستم آرزوها رو از كار مي اندازن.اين يه قانون مهم ذهنيه كه وقتي به چيزي مثلا" به داشتن يك خونه ي بزرگ فكر مي كنيد، بعدش ديگه به خودتون نگيد " آخه چه جوري؟ من كه پول ندارم! " (در اين مورد بعدا" توضيح ميدم كه چه كار بايد بكنيم.)

نكته: بهتره وقتي مثلا" دلتون خانه ي بزرگ، ماشين بهتر و ....مي خواد، يعني چيزهايي كه مستقيما" با پول ارتباط دارند، به جاي اين كه بگيد من مي خوام فلان چيز را بخرم، بگيد كه من مي خواهم صاحب فلان چيز بشوم . چون وقتي از خريد حرف مي زنيم يعني فقط دادن پول ، اما صاحب چيزي شدن يعني دريافت اون از هر راه خوبي مثل هديه گرفتن، بردن در يك قرعه كشي، گرفتن جايزه و پاداش و .....

 

 

قانون 9 _هدف هاي متضاد؟ هرگز!هيچ وقت هدف هاي متضاد رو با هم سوار اتوبوس ذهنتون نكنين! اين كار مثل اين مي مونه كه شما چند تا راننده رو ، كه هر كدوم مي خوان به يه مسيري برن، رو بگذارين واسه رانندگي اتوبوس ذهنتون! فكر مي كنين اين جوري اتوبوس اصلا" موفق ميشه از جاش تكون بخوره؟! هدف هاي متضاد، ذهن رو اين طرف و اون طرف مي برن.وقتي در مورد هدف و آرزوتون ، تصوير سازي ذهني مي كنين، فقط يك آرزو رو مد نظر داشته باشين و براش تصوير سازي ذهني كنين.

وقتي اين آرزو برآورده بشه، اون وقت با اعتماد به نفس بيشتر بيشتر مي تونين برين سراغ تصوير سازي براي آرزوي بعدي. ( تصوير سازي رو در درس تجسم خلاق توضيح دادم.)

 

 

قانون 10 _ به پيام ها و نشانه ها دقت كنيد . من بعدا" مفصلا" در اين مورد صحبت مي كنم اما فعلا، فقط اين رو بدونين كه خداوند در مورد همه چيز مدام به ما شهود و نشانه هايي رو مي رسونه تا بفهميم داريم درست حركت مي كنيم يا نه. اما فقط كساني كه در" لحظه ي ابدي اكنون " زندگي مي كنند، اين پيام ها و نشانه ها رو دريافت مي كنند.آدمي كه در لحظه زندگي مي كنه و شاخك هاش رو بر افراشته، پيام ها رو مي شنوه و مي فهمه كه اين پيام ، جوابي براي سوالات اونه! قديمي ها چهارشنبه سوري، براي چيزي نيت مي كردند و فالگوش مي ايستادند، و اولين چيزي رو كه مي شنيدند، به عنوان پاسخ خودشون از طرف خداوند، به حساب مي آوردند! اين از باور اون ها به شهود و نشانه ها، نشات مي گرفته!

 

يه خاطره از خودم:

مدتها بود كه مي خواستيم ماشين بخريم، اما پولمون خيلي كم بود و فقط به اندازه ي قسط اول براي ثبت نام پرايد پول داشتيم. اما من چون هدف اصليم خريد پژو بود، مدام به همسرم مي گفتم " ما نبايد با آرزومون ، مصالحه كنيم! بايد پژو بخريم!"يه روز شنبه كه من فقط چند ساعت ديگه ، فرصت داشتم براي ثبت نام پژو  اقدام كنم به همسرم گفتم " من طبق اصول سيستم آرزوها ، به خدا اعتماد مي كنم و " گودال هام رو مي كنم " و پژو ثبت نام مي كنم.( قانون گودال ها رو بعدا" مي گم.)

 اما همسرم معتقد بود بايد پرايد ثبت نام كنيم و مدام حساب مي كرد كه تا يك ماه بعد كه سر رسيد قسط بعدي بود ؛ امكان نداشت اون همه پول دستمون بياد! اما من تصميم گرفتم به " قانون گودالت را بكن ! " پايبند بمونم!

 فقط يه كم ترديد داشتم كه از نظر كيفيت و كار بردش براي ما، پژو بهتره يا پرايد .بعد از تمرين هاي مراقبه، از خدا خواستم پاسخ ترديد من رو ، به صورت نشانه و پيام شنيداري به من بده. از خونه رفتم بيرون تا خودم رو به محل ثبت نام ماشين برسونم فقط يك ساعت فرصت داشتم تا جوابم رو بگيرم! پس تصميم گرفتم كه در لحظه زندگي كنم يعني آگاهانه، كاملا" ببينم و بشنوم تا جوابم رو از روي نشونه ها دريافت كنم. ( لحظه ي ابدي اكنون كه قبلا" با هم ياد گرفتيمش.)

به محض اين كه سوار تاكسي شدم راننده به كناريش گفت" مي دوني چرا ، واسه ي تو، پژو بهتر از پرايده؟! يكي به خاطر اين كه از اول دلت پژو مي خواست! دوم اين كه تو مي خواي ماشين بخري تا باهاش بري مسافرت و گردش. و پژو واسه اين كار بهتره. سوم اين كه اگه پرايد بگيري، يه مدت بعد كه پول دستت بياد فكر مي كني حالا نوبت عوض كردن ماشينه! اما چون كلا" حوصله ي خريد و فروش مجدد رو نداري، كفرت در مي ياد كه چرا از اول پژو نخريدي!

خيلي جالب بود چون دقيقا" اين من بودم كه ماشين رو براي مسافرت مي خواستم ومن بودم كه هميشه از خريد و فروش ماشين بدم مي اومد! و من بودم كه از اول دلم پژو مي خواست نه پرايد!

من پيامم رو گرفته بودم .بي ترديد رفتم و پژو ثبت نام كردم. بعدا" وقتي " قانون كندن گودال" رو توضيح دادم، مي گم كه چه طوري پول قسط هاي بعدي اين پژو از غيب رسيد!(به همه ی دوستانی که این مثال رو می خوننتوصیه می کنم هر چی رو که شنیدن یا خواب دیدن به عنوان شهود حساب نکنند.دریافت شهود شرایط خاص داره و من هنوز به درسهای اون نرسیده ام و در اینجا هم بیشتر نمی تونم در این باره توضیح بدهم.)

خوب! اين قوانين همچنان ادامه داره  پس بقيه شون رو مي گذاريم براي پست بعدي. يادتون نره همه ي اين كار هايي رو كه گفتم، براي آرزوتون انجام بدين و در موردشون توي دفتر مراقبه تون ، يادداشت بنويسين! اين درس رو با دعاي امام سجاد (ع) به پايان مي رسونم.

 

خدايا!به من قدرتي بده تا تغيير دهم آنچه را كه مي توانم تغيير بدهم! و شهامتي، تا بپذيرم آنچه را كه نمي توانم تغيير بدهم! و دانايي و بينشي تا فرق اين دو را بدانم! آمين!

+ نوشته شده در  سه شنبه یکم بهمن ۱۳۹۲ساعت 18:11  توسط مسافر | 
 
صفحه نخست
پست الکترونیک
آرشیو
عناوین مطالب وبلاگ
درباره وبلاگ

نوشته های پیشین
تیر ۱۳۹۷
خرداد ۱۳۹۷
اردیبهشت ۱۳۹۷
فروردین ۱۳۹۷
اسفند ۱۳۹۶
بهمن ۱۳۹۶
دی ۱۳۹۶
آذر ۱۳۹۶
آبان ۱۳۹۶
مهر ۱۳۹۶
شهریور ۱۳۹۶
مرداد ۱۳۹۶
تیر ۱۳۹۶
خرداد ۱۳۹۶
اردیبهشت ۱۳۹۶
فروردین ۱۳۹۶
اسفند ۱۳۹۵
بهمن ۱۳۹۵
دی ۱۳۹۵
آذر ۱۳۹۵
آبان ۱۳۹۵
مهر ۱۳۹۵
شهریور ۱۳۹۵
مرداد ۱۳۹۵
تیر ۱۳۹۵
خرداد ۱۳۹۵
اردیبهشت ۱۳۹۵
فروردین ۱۳۹۵
اسفند ۱۳۹۴
بهمن ۱۳۹۴
دی ۱۳۹۴
آذر ۱۳۹۴
آبان ۱۳۹۴
مهر ۱۳۹۴
شهریور ۱۳۹۴
مرداد ۱۳۹۴
آرشيو
آرشیو موضوعی
به نام خدا
(جلسه 1 ) دفتر مراقبه
(جلسه 2 ) ماند
(جلسه 3 ) موج مثبت و منفی
(جلسه 4 ) آلفاي قبل خواب
(جلسه 5 ) تجسم خلاق
(جلسه 6 ) كارما
(جلسه 7 ) بچه غول بیشعور!
(جلسه 8 ) جادوی کلمات
(جلسه 9 ) قانون سپاس
(جلسه 10 ) لحظه ی ابدی اکنون
(جلسه 11 ) قانون بخشایش
(جلسه 12 ) نیمه تاریک
(جلسه 13 ) نیمه تاریک
(جلسه 14 ) نیمه تاریک
(جلسه 15 ) نیمه تاریک
(جلسه 16 ) خرد کردن ترس
(جلسه 17 ) سیستم آرزوها
(جلسه 18 ) سیستم آرزوها
(جلسه 19 ) سیستم آرزوها
(جلسه 20 ) سیستم آرزوها
(جلسه 21 ) سیستم آرزوها
(جلسه 22 ) سیستم آرزوها
(جلسه 23 ) سیستم آرزوها
(جلسه 24 ) سیستم آرزوها
(جلسه 25 ) قوانین ارتباطات
(جلسه 26 ) دوست داشتن خود
(جلسه 27 ) تولد دوباره
(جلسه 28 ) خانه تکانی ذهنی
(جلسه 29 ) خانه تکانی ذهنی
(جلسه 30 ) خانه تکانی ذهنی
(جلسه 31 ) خانه تکانی ذهنی
(جلسه 32 ) گوش دادن به پیام بدن
(جلسه 33 ) پیام بدن و شفای تن
(جلسه 34 ) اندیشه ی توانگر
(جلسه 35 ) پالایش
(جلسه 36 ) پالایش درونی
(جلسه 37 ) توانگری از راه نوشتن
(جلسه 38 ) توانگری از راه تصاویر
(جلسه 39 ) توانگری از راه کلام
(جلسه 40 ) پرداخت عشریه
(جلسه 41 ) توانگری و طرح الهی
(جلسه 42 ) توانگری و فرزانگی
(جلسه 43 ) توانگری از راه عشق
(جلسه 44 ) از دولت عشق
(جلسه 45 ) عشق شفا بخش
(جلسه 46 ) عشق رستاخیز
(جلسه 47 ) بازگشت الهی
(جلسه 48 ) نوشتن نامه به فرشته
(جلسه 49 ) هفت سنخ آدمیان
(جلسه 50 ) مشاور اصلح
(جلسه 51 ) حرمت به خویشتن
(جلسه 52 ) هفت خوان سالک
(جلسه 53 ) استاد،گورو، آواتار
(جلسه 54 ) ادراک سلول اولیه
(جلسه 55 ) رهایی از خاطرات
(جلسه 56 ) کشف کودک درون
(جلسه 57 ) صحبت با کودک درون
(جلسه 58 ) ملاقات با کودک درون
(جلسه 59 ) تمرین ملاقات کودک
(جلسه 60 ) دعای همگانی
(جلسه 61 ) کودک آسیب پذیر
(جلسه 62 ) کودک خشمگین
(جلسه 63 ) كودك خودخواه
(جلسه 64 ) آداب جذابیت
(جلسه 65 ) آداب زندگی
(جلسه 66 ) والد مهرآمیز درون
(جلسه 67 ) والد حمایتگر درون
(جلسه 68 ) والد نکوهشگر درون
(جلسه 69 ) شفای زخم کودکی
(جلسه 70 ) کودک جادویی درون
(جلسه 71 ) کودک خلاق درون
(جلسه 72 ) کودک معنوی درون
(جلسه 73 ) ذهن پویا
(جلسه 74 ) چند تکنیک ذهنی
(جلسه 75 ) آگاهی برتر
(جلسه 76 ) به تعادل رسیدن
(جلسه 77 ) هدر دادن انرژی
(جلسه 78 ) آگاهی چاکراها
(جلسه 79 ) رنگ و صوت چاکراها
(جلسه 80 ) چاکراها و پیامبران
(جلسه 81 ) اصول مدیتیشن
(جلسه 82 ) کمک به باور یکدیگر
(جلسه 83 ) متعادل سازی چاکراها
(جلسه 84 ) انرژی دادن به چاکراها
(جلسه 85 ) شای و ایشایا
(جلسه 86 ) اسکن و پاکسازی
(جلسه 87 ) مراحل شانس
(جلسه 88 ) قواعد آگاهی برتر
(جلسه 89 ) انرژی دادن به خود و اشیا
(جلسه 90 ) تمرینات تمرکز
(جلسه 91 )
(جلسه 92 ) تمرینات انتقال حس
(جلسه 93 ) شرکت در کلاسهای حضوری
(جلسه 94 ) تمرینات فرستندگی فکر
(جلسه 95 ) تله پاتی با اشعه های نورانی
(جلسه 96 )
(جلسه 97 ) راز سایه
(جلسه 98 )
(جلسه 99 ) لگزیگرام یا علم لغات
(جلسه 100 ) مثالهای لگزیگرام
(جلسه 101) لگزيگرام و جادوي كلام
(جلسه 102) نور وجود
(جلسه 103) ترمیم نور وجود
(جلسه 104) ویروس دانایی
(جلسه 105) قدرت عشق
(جلسه 106) قدرت احساسات
(جلسه 107)تغییر فرکانس
به یاد اولین استادم
(جلسه 108) ورود به روند خلق
(جلسه 109) زندگی کاتالوگ است
(جلسه 110) کلید عشق
(جلسه 111) کلید شکرگزاری
(جلسه 112) کلید بازی و تفریح
(جلسه 113) اصول قدرت و پول!
(جلسه 114) اصول قدرت درباره روابط
(جلسه 115) ادامه اصول قدرت درباره روابط
(جلسه 116) قسمت سوم از اصول قدرت درباره روابط
(جلسه 117) اصول قدرت درباره سلامتی
(جلسه 118) ادامه اصول قدرت درباره سلامتی
 

 RSS

POWERED BY
BLOGFA.COM