سلام و سلام و سلام. امروز در ادامه ي درسهاي توانگري، تجلي توانگري از طريق فرزانگي رو بررسي مي كنيم. قبوله؟ پس مي ريم سراغ قانون دهم توانگري.

 

قانون 10 توانگري : براي تجلي توانگري، از فرزانگي الهي ياري بجوئيد تا راه را نشانتان بدهد.

 

سليمان نبي از طريق حكمت به توانگري رسيد.  ما هم مي توانيم از طريق حكمت به توانگري برسيم.حكمت يعني دانش، و دانش راستين يعني دانش دروني و باطني. اين دانشي بود كه سليمان در خود پروراند و به اوج توانگري و دولتمندي رسيد.سليمان نبي، چون به درون رو مي كرد و هدايت مي طلبيد، از راه شهود در مي يافت كه در برابر هر وضعيتي چه بايد بكند. او به چنان روشن بيني ژرفي رسيده بود كه درون مردمان و اوضاع و شرايط را مي ديد و احدي نمي توانست او را بفريبد. او از طريق گوش دادن به دانش درون، توانگري مقتدر شد.

اگر عهد عتيق ( كتاب امثال سليمان) را مطالعه كنيد در مي يابيد كه او از طريق حكمت و فرزانگي، براي خويش ثروت و دولت را به تاكيد ندا در داده است.

 در باب هشتم كتاب امثال مي خوانيم كه : " مشورت و حكمت كامل از آن من است . من فهم هستم و قوت از آن من است. دولت و جلال با من است. توانگري جاوداني و عدالت. "

اگر ما هم هر روز اين عبارات را تكرار كنبم، ثمرات توانگر كننده اش رابه آغوش مي كشيم.

اگر ما هم چون سليمان به درون رو كنيم، و از درون خود هدايت بطلبيم، و فرمانهاي دانشي را در پيش بگيريم كه از درون خودمان مي جوشد ، اين حكمت ما را به توانگري مي رساند.

مردمان شرق از دير باز مي دانستند كه خرد و دانش راستين در درون انسان نهفته است و اگر آدمي بگذارد و مجالي بيافريند، دانش از درون خودش مي جوشد و بيرون مي آيد!  سده هايي بسيار، براي حصول تماس با دانش دروني، به تمرين " مراقبه " ( مديتيشن) و دعا مي نشستند. امروزه، همه ي دانشمندان ذهني به مراقبه تاكيد دارند.

 

شيوه ي توانگري از طريق فرزانگي :

 شايد فكر كنيد كه : " من الان به توانگري و كاميابي نيازمندم. نمي توانم سالها صبر كنم تا به كمال برسم. حتما راه ميان بري هم هست! "

طريق فرزانگي يعني همين! براي در پيش گرفتن طريق فرزانگي و درو كردن ثمرات آن، بايد دريابيد كه درونتان قدرت و خردي لا يتناهي هست كه هر گاه بخواهيد مي توانيد با آن تماس بگيريد. اين قدرت و خرد لا يتناهي، منشا آرمانها و نيروهايي است كه مي تواند زندگيتان را دگرگون كند. اگر به اين قدرت توجه كنيد و حضورش را دريابيد و هدايتش را بطلبيد، به صورت فرزانگي و هدايت بيكران در درون و پيرامونتان زنده مي شود! واقعا " به همين سادگي!

 

از چند طريق مي توان با اين حكمت و فرزانگي تماس برقرار كرد:

 

1 _ دريافتن حضور و طلبيدن ياري آن.

2 _ با تكرار اين عبارت تاكيدي كه راه را نشانمان مي دهد و ياريمان مي كند تا آن را در پيش گيريم.تكرار سبب مي شود كه اين اقتدار آزاد شود و از درونمان بجوشد و مردمان و شرايط را در بر گيرد.

 

" ويليام جيمس  "_ روانشناس مشهور _ از اين فرزانگي جهاني با خبر بود و آن را سطح ژرف تر ذهن مي خواند. او مي گفت : " ذهن انسان علاوه بر سطح هشيار و نيمه هشيار، سطحي ژرف تر دارد. در سطح ژرف تر، خرد و شعوري لايتناهي، مشتاقانه مي خواهد براي انسان و از طريق انسان كار كند. با توجه به حضور و پذيرفتن آن، اين فرزانگي برتر را آزاد مي كنيد. "

 

وقتي راز كاميابي را از اينشتين پرسيدند، پاسخ داد: " ثمره ي شهود و دانش درون است."

 

تمرين : هر روز چند دقيقه در سكوت و آرامش بنشينيد و از خرد لايتناهي بخواهيد كه در انجام هر چيزي كه مد نظرتان است، هدايتتان كند. آن وقت به آنچه كه نداي قلبتان به شما مي گويد خوب گوش دهيد و كاري را بكنيد كه شهودتان به شما مي گويدو به آنچه كه ديگران به شما مي گويند چه بكنيد يا نكنيد ، اهميت ندهيد! اوايل بين تخيلات و ذهنيات و شهود گيج مي شويد اما با ممارست در اين كار ، نداي درون را تشخيص خواهيد داد.( با هدايت خداوندي)

 

تمرين : هر وقت مي خواهيد، اين خرد لايتناهي را فرا خوانيد، تا مسايل زندگيتان را حل كند، به تاكيد بگوييد : " راه حلي هست. اكنون فرزانگي الهي راه حل درست و پاسخ كامل را نشانم مي دهد. من آسوده مي آسايم و از همه چيز دست بر مي دارم و منتظر هدايت الهي مي مانم. "

 

تمرين : هر روز اين عبارات تاكيدي را تكرار كنيد كه : " حكمت همه ي اعصار كهن در درون من است! اكنون اين حكمت نشانم مي دهد كه چگونه كار و جهانم را بگسترم. اكنون اين حكمت نشانم مي دهد كه چگونه از راه خدمت به ديگران توانگر شوم."

 

نكته :  چه بارها كه موهبت عظيم تري كه دوست داشته ايم، به سراغمان نيامده است زيرا آن را نطلبيده ايم يا از فرزانگي الهي نخواسته ايم كه نشانمان دهد، چگونه آن را فرا خوانيم. اگر از فرزانگي الهي بخواهيد كه موهبت عظيم تر را بر شما آشكار كند، نخست ذهنتان را مي گستراند و آنگاه از طريق آرمانهايي كه به شما ارزاني مي دارد، جهانتان را بهبود مي بخشد.

 

تمرين : براي بهبود همه ي زمينه هاي زندگيتان ، هر روز تكرار كنيد : " هم اكنون فرزانگي الهي را به همه ي زمينه هاي زندگيم فرا مي خوانم. هم اكنون فرزانگي الهي را به همه ي اوضاع و شرايط زندگيم دعوت مي كنم. فرزانگي الهي همه ي درهاي بسته را مي گشايد. آنجا كه دري نيست، دري باز مي شود. "

 

نكته ي مهم _ هر گاه خود را در اوضاع و شرايطي مي بينيد كه گويي در اختيارتان نيستند و تسلطي بر آنها نداريد، به جاي جنگ و ستيز، فقط آرام بمانيد و بي درنگ هدايت الهي را بطلبيد. با اين كار ، از فرزانگي الهي، دعوت مي كنيد تا خود را بر اوضاع و شرايطي بباراند كه خودتان بر آن مسلط نيستيد. اگر همواره از خرد لايتناهي هدايت بطلبيد، خودتان را از شر اشكها و ناله ها و شكستها و خستگيها مي رهانيد و هميشه پيروز و سر بلند مي مانيد.

شايد مهم ترين نكته اي كه بايد درباره ي طريق فرزانگي الهي به خاطر داشت اينست كه در همه چيز و از طريق همه كس، كار مي كند و تنها به سوي نيكي پيش مي رود. تنها وظيفه ي ما اينست كه وقتي دچار ترديد هستيم يا اوضاع و شرايط را برون از اختيار خود مي يابيم، با جنگ و جدل و اشك و آه، راه آن را بند نياوريم!

اگر هر روز در آرامش به فرزانگي الهي بينديشيد، در جسم و ذهن و امور مالي و روابط انساني شما، رويدادهايي شگفت رخ مي دهد. براي حل همه ي مسايل _ كوچك و بزرگ _ راه حل الهي را بطلبيد  و آنگاه آرام و پذيرا منتظر هدايتش باشيد و نخواهيد كه با توسل به زور، به ثمره ي دلخواهتان برسيد. در اين زمان ، انديشه ها و آرمانهايي كه به ذهنتان مي رسد، همان شهود يا هدايت درونيست كه عمل به آنها، راه توانگري راستين و طرح الهيتان را نشان مي دهد.

 

سيستم آرزوها هم اين را تاكيد مي كند كه اگر نمي دانيد چگونه بايد در جهت رسيدن به آرزويتان گام برداريد، فرزانگي الهي و هدايت الهي را بطلبيد تا راه را نشانتان بدهد.

 

قانون پنجاه و يك سيستم آرزوها : براي رسيدن به آرزويتان، فرزانگي و هدايت الهي را بطلبيد و از شهودتان پيروي كنيد.

 

من در درسهاي مربوط به سيستم آرزوها، كم و بيش برايتان توضيح داده ام كه شهود همان نداي دروني شما و هدايت خداوندي است كه راه را نشانتان مي دهد. ( شهود را مي شود از بيرون هم دريافت كرد به شرط آنكه به مرور با انجام پياپي تمرينات، بتوانيد تفاوت شهود را از تخيلات يا نداي شيطان شخصيتان در يابيد.)

 

مثال : " پاندر " مردي را مثال مي زند كه درباره ي اقتدار فرزانگي شنيد و تصميم گرفت آن را بطلبد. مرد به دوستش گفت كه حتما" فرزانگي الهي به او نشان مي دهد كه چگونه در آمدي جديد بيابد.

دوستش كه اين را باور نداشت به تمسخر به او گفت : " من كوه انبوهي حلبي پاره دارم كه به دردم نمي خورد و مي خواهم آن را دور بريزم. من آنها را به تو مي دهم! چرا از فرزانگي الهي هدايت نمي طلبي كه با آنها چكار كني؟ "

مرد، روزهاي متوالي مي نشست و هدايت الهي مي طلبيد. در يكي از اين مراقبه ها، تصوير يك قوطي كبريت به ذهنش رسيد. احساس كرد اين هدايت الهي و يك شهود است! پس در اوقات بيكاري، شروع كرد به بريدن و تا كردن حلبي هاي دوستش و چندين قوطي كبريت حلبي ساخت. پسر بچه اي را كه در كوچه بود صدا كرد و به او گفت مي خواهي اين قوطي كبريت ها را دانه اي بيست و پنج سنت بفروشي و براي هر كدام ده سنت دستمزد بگيري؟! پسر بچه با شادي پذيرفت. قوطي حلبي هاي بي مصرف دوست مرد، با پيروي او از هدايت الهي، منبع درآمد خوبي شد براي او و پسرك!

 

مثال : خود من تجربه هاي بسيار خوبي از طلبيدن فرزانگي الهي دارم. با طلبيدن هدايت الهي، استاد درون شما بيدار مي شود و در رويا يا بيداري پاسخ سوالاتتان را مي دهد. در زمان يادگيري امور متافيزيك و مباحث مربوطه، وقتي كتاب آموزش ريكي را مي خواندم ، سوالي برايم پيش آمده بود و جواب آن را نمي دانستم. استادم، معمولا" پاسخ سوالي را نمي داد و هر چه از او سوال مي كرديم به ما مي گفت : " چرا از من سوال مي كنيد! از استاد درونتان بپرسيد! " من شروع كردم " هدايت الهي " را طلبيدن. به زودي يكي از اساتيد آموزش ريكي را كه سالهاست فوت شده در خواب ديدم كه آنچه را كه مي خواستم دقيقا" به من آموزش داد!

دوست عزيزي مدتهاست به من اصرار مي كند تا وردي را كه مي خوانم و پاسخ سوالات را در خواب مي بينم به او هم بگويم! باور كنيد هيچ اجي مجي لا ترجي اي در كار نيست!

 

         اين ورد همان طلبيدن فرزانگي الهيست كه باعث بيداري استاد درون مي شود.

 

هيچ كس غير از خودتان نمي تواند استاد درونتان را بيدار كند!  شايد در ابتدا به فوريت به جواب نرسيد اما با شنيدن صداي استاد درون در مي يابيد كه پاسخ همه چيز در درون شماست. ( چون در حقيقت استاد درون ما بيدار است! اين مائيم كه عادت به شنيدن صداي او  نداريم! ) اگر به محض خواندن استاد درون چيزي نشنيديد، نااميد نشويد. فراموش نكنيد براي دريافت آب بيشتر، بايد ظرف وجودتان را بزرگ تر كنيد!

 

استادي مي گفت : " اگر قبول داريم كه روح خداوند در ما دميده شده است پس بايد بپذيريم كه روح ما با همه ي ارواح در ارتباط است ، ارواحي كه از ازل بوده اند! پس ما داراي يك روح جمعي هستيم كه همه ي دانش هاي بشري را مي شناسد و اگر ياد بگيريم صداي آن را بشنويم، مي توانيم از دانش اعصار پيش هم سر در بياوريم! "

 

استادي را مي شناسم كه چنان با استاد درون اخت شده بود كه وقتي نوشته هايي از زبانهايي را كه نمي شناخت، جلويش مي گذاشتند در حالتي از خلسه آنها را مي خواند! او مي گفت : " با وجود اينكه هر گز رانندگي ياد نگرفته ام، مي دانم كه اگر پشت كاميون هم بنشينم مي توانم با شنيدن صداي استاد درونم، رانندگي كنم!" و من با شناختي كه از او داشتم و چيزهايي كه از او مي ديدم، باور مي كردم. او مي گفت : " اين من نيستم كه اين همه دانش دارم! اين استاد درون و فرزانگي الهي درون من است كه از زبان من بيرون مي آيد! و همه ي انسانها اين را در درون خود دارند! "

 

زماني بود كه چهار سوال اساسي متا فيزيكي ذهنم را درگير كرده بود و به هيچ عنوان جوابي براي آن نمي يافتم. نمي دانستم جوابش را كجا بيابم. انگار پاسخ آن در هيچ كتابي نبود.

وقتي از استادم  نام كتابي براي يافتن جواب سوالهايم  خواستم ، بسيار عصباني  شد و  گفت : " از استاد درونت بپرس! به جاي اينكه از من آب بخواهي، سرچشمه را پيدا كن!"

بعضي از دوستانم كه آنها هم شاگرد او بودند، مي گفتند :" لابد نمي داند يا دلش نمي آيد بگويد تا ما هم بدانيم. " اما من يقين داشتم كه اگر او را به استادي قبول كرده ام بايد كاري را بكنم كه مي گويد.

او فقط مي خواست چراغي باشد تا راه را به من نشان بدهد. مي دانست نبايد دستم را بگيرد و لقمه لقمه غذا در دهانم بگذارد. در واقع مي خواست به جاي دادن ماهي، ماهي گيري را به ما بياموزد!

خيلي ها به همين خاطر از او زده شدند و رهايش كردند. اما من كه باور كرده بودم او راست مي گويد تمرين ها را انجام دادم. شروع كردم به خواستن :" پاسخ الهي" .  و مدام از فرزانگي الهي كمك مي طلبيدم.

سپس روزي احساس كردم زمان يافتن جواب رسيده است.به شهودم اعتماد كردم و به داخل يك كتاب فروشي رفتم. چشمهايم را بستم و خواستم تا كتابي كه مي تواند جواب سوالم را بدهد ، خودش، خودش را به من نشان بدهد!

دستم را روي كتابي گذاشتم و آن را بيرون كشيدم. اسم كتاب آنقدر از موضوع سوال من دور بود كه يك لحظه عقلم به من نهيب زد دارم كار مسخره اي انجام مي دهم!  اما من به شهودم گوش كردم. كتاب را خريدم. جالب اينجاست كه كتاب فروش كه مي دانست من چه سبك كتابهايي را مي خوانم مدام مي گفت : كتابهاي مورد علاقه ي شما در آن يكي قفسه است! فكر نمي كنم اين به دردتان بخورد! خودش هم چند كتاب مرتبط برايم آورد اما من به شهودم اعتماد كردم و به آنچه كه از استادم آموخته بودم . و همان كتابي را خريدم كه ظاهرا" ربطي به موضوع نداشت.

وقتي كتاب را خواندم واقعا" متحير شدم. چهار سوال من به طور دقيق درچهار فصل آن كتاب، پاسخ داده شده بود! درست انگار كه نويسنده ي كتاب، سالها قبل صداي من را شنيده و بر اساس سوالات من ، چهار فصل كتابش را تنظيم كرده است!

من ذوق زده پيش استادم رفتم و گفتم مراقبه هايي را كه يادمان داديد انجام دادم و اين كتاب را يافتم.

فقط يك لبخند رضايت زد. ذوق زده سوال ديگري از او كردم. اخم كرد و گفت : "خودت چه فكر مي كني؟! از استاد درونت بپرس! "

 اينقدر به اين شيوه ادامه داد تا من آموختم يا در خواب اساتيدي را كه مي خواهم به خواب ببينم و سوالهايم را بپرسم و يا از طريق شهودي كه در بيداري دريافت مي كنم راه را پيدا كنم!

اما دوستاني كه خيلي راحت از استادان ديگري ، سريع و راحت جوابها را پرسيده بودند هرگز نمي توانستند در خواب جواب سوالهايشان را بگيرند.

 وقتي درباره ي تاريخچه ي واقعي  " تاروت " تحقيق و مطالعه مي كردم، استادم گفت : " قرار نيست من از تو يك فالگير بسازم! اما اگر مي خواهي اسرار تاروت را بداني، از درونت بخواه تا آن را بر تو آشكار كند نه از من! "

من كتابهاي زيادي درباره ي تاريخچه ي تاروت كبير و صغير و تاروت فرشتگان و ... خوانده بودم اما دنبال ريشه ي اصلي تاروت و شكل اوليه ي آن بودم كه به مرور از بين رفته است.

اين بار با طلبيدن خرد دروني، استاد تاروتي را در خواب ديدم كه اولين تاروت شكل يافته در دنيا را در خواب نشانم داد و درباره ي آن توضيحات كاملي داد كه پاسخ سوالهايم بود!

 و اين بار بازفهميدم  و باور كردم كه پاسخ هر سوال در درون خودم است و اگر خرد و فرزانگي الهي را بطلبم، پاسخ  يا راه رسيدن به پاسخ را ، در خواب يا بيداري به من مي آموزد.

چند وقت قبل اينها را براي دوست خوبي بازگو مي كردم و فكر نمي كردم لازم باشد تا آنها را در وبلاگ هم بنويسم. اما به اين دليل كه تعداد آفهايي كه برايم مي رسد بسيار زياد شده و همه مي خواهند زودتر جواب سوالهايشان را از كوتاهترين راه بياموزند، احساس كردم بايد اين مطالب را در اين جا هم باز گو كنم. شايد براي اين كه به شما يادآوري كنم :

 

من به عنوان يك مشاور ، فقط مي توانم چراغ كوچكي باشم تا به بيراهه نرويد. خيلي وقتها وقتي چيزي از من مي پرسيد من با مراقبه از استاد درونم به شما پاسخ مي دهم چون در خيلي از موارد واقعا" جواب را نمي دانم! پس چه بهتر كه خودتان با استاد درونتان صحبت كنيد! و مطمئن باشيد كه خيلي سريع تر و كامل تر از من به جوابتان مي رسيد زيرا جواب شما مخصوص شماست نه من! و وقتي شما آن را بطلبيد كامل تر دريافتش مي كنيد تا من!

 من دوست دارم در اين راه مثل استادم پيش بروم تا فقط سي مرغ از هزاران مرغ باقي بماند! سي مرغي كه بخاطر همت و تلاششان، خودشان سيمرغ را بسازند! پس اگر مي خواهيد يكي از اين سي مرغ باشيد، از فرزانگي الهي هدايت بطلبيد و استاد درونتان را بيدار كنيد!

 

 " فرزانگي الهي " نامهاي متفاوتي دارد كه بسته به شرايطتان مي توانيد آن را بناميد و طلب كنيد.

 " هدايت الهي " را بطلبيد تا راه درست را نشانتان بدهد!

 " راه حل الهي " را بطلبيد تا شيوه ي درست رهايي از مشكلاتتان را به شما بياموزد!

 " فرزانگي الهي " را بطلبيد تا شهودتان را فعال كند!

 " خرد الهي " را بطلبيد تا نقطه هاي مبهم را برايتان روشن كند!

 " پاسخ الهي " را بطلبيد تا پاسخ سوالتان را بدهد!

و...

 

خدايا! تو را شكر مي كنم كه در پرتو فيض فرزانگي الهي قرار دارم! آمين!

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و یکم بهمن ۱۳۹۲ساعت 22:53  توسط مسافر | 
 
صفحه نخست
پست الکترونیک
آرشیو
عناوین مطالب وبلاگ
درباره وبلاگ

نوشته های پیشین
تیر ۱۳۹۷
خرداد ۱۳۹۷
اردیبهشت ۱۳۹۷
فروردین ۱۳۹۷
اسفند ۱۳۹۶
بهمن ۱۳۹۶
دی ۱۳۹۶
آذر ۱۳۹۶
آبان ۱۳۹۶
مهر ۱۳۹۶
شهریور ۱۳۹۶
مرداد ۱۳۹۶
تیر ۱۳۹۶
خرداد ۱۳۹۶
اردیبهشت ۱۳۹۶
فروردین ۱۳۹۶
اسفند ۱۳۹۵
بهمن ۱۳۹۵
دی ۱۳۹۵
آذر ۱۳۹۵
آبان ۱۳۹۵
مهر ۱۳۹۵
شهریور ۱۳۹۵
مرداد ۱۳۹۵
تیر ۱۳۹۵
خرداد ۱۳۹۵
اردیبهشت ۱۳۹۵
فروردین ۱۳۹۵
اسفند ۱۳۹۴
بهمن ۱۳۹۴
دی ۱۳۹۴
آذر ۱۳۹۴
آبان ۱۳۹۴
مهر ۱۳۹۴
شهریور ۱۳۹۴
مرداد ۱۳۹۴
آرشيو
آرشیو موضوعی
به نام خدا
(جلسه 1 ) دفتر مراقبه
(جلسه 2 ) ماند
(جلسه 3 ) موج مثبت و منفی
(جلسه 4 ) آلفاي قبل خواب
(جلسه 5 ) تجسم خلاق
(جلسه 6 ) كارما
(جلسه 7 ) بچه غول بیشعور!
(جلسه 8 ) جادوی کلمات
(جلسه 9 ) قانون سپاس
(جلسه 10 ) لحظه ی ابدی اکنون
(جلسه 11 ) قانون بخشایش
(جلسه 12 ) نیمه تاریک
(جلسه 13 ) نیمه تاریک
(جلسه 14 ) نیمه تاریک
(جلسه 15 ) نیمه تاریک
(جلسه 16 ) خرد کردن ترس
(جلسه 17 ) سیستم آرزوها
(جلسه 18 ) سیستم آرزوها
(جلسه 19 ) سیستم آرزوها
(جلسه 20 ) سیستم آرزوها
(جلسه 21 ) سیستم آرزوها
(جلسه 22 ) سیستم آرزوها
(جلسه 23 ) سیستم آرزوها
(جلسه 24 ) سیستم آرزوها
(جلسه 25 ) قوانین ارتباطات
(جلسه 26 ) دوست داشتن خود
(جلسه 27 ) تولد دوباره
(جلسه 28 ) خانه تکانی ذهنی
(جلسه 29 ) خانه تکانی ذهنی
(جلسه 30 ) خانه تکانی ذهنی
(جلسه 31 ) خانه تکانی ذهنی
(جلسه 32 ) گوش دادن به پیام بدن
(جلسه 33 ) پیام بدن و شفای تن
(جلسه 34 ) اندیشه ی توانگر
(جلسه 35 ) پالایش
(جلسه 36 ) پالایش درونی
(جلسه 37 ) توانگری از راه نوشتن
(جلسه 38 ) توانگری از راه تصاویر
(جلسه 39 ) توانگری از راه کلام
(جلسه 40 ) پرداخت عشریه
(جلسه 41 ) توانگری و طرح الهی
(جلسه 42 ) توانگری و فرزانگی
(جلسه 43 ) توانگری از راه عشق
(جلسه 44 ) از دولت عشق
(جلسه 45 ) عشق شفا بخش
(جلسه 46 ) عشق رستاخیز
(جلسه 47 ) بازگشت الهی
(جلسه 48 ) نوشتن نامه به فرشته
(جلسه 49 ) هفت سنخ آدمیان
(جلسه 50 ) مشاور اصلح
(جلسه 51 ) حرمت به خویشتن
(جلسه 52 ) هفت خوان سالک
(جلسه 53 ) استاد،گورو، آواتار
(جلسه 54 ) ادراک سلول اولیه
(جلسه 55 ) رهایی از خاطرات
(جلسه 56 ) کشف کودک درون
(جلسه 57 ) صحبت با کودک درون
(جلسه 58 ) ملاقات با کودک درون
(جلسه 59 ) تمرین ملاقات کودک
(جلسه 60 ) دعای همگانی
(جلسه 61 ) کودک آسیب پذیر
(جلسه 62 ) کودک خشمگین
(جلسه 63 ) كودك خودخواه
(جلسه 64 ) آداب جذابیت
(جلسه 65 ) آداب زندگی
(جلسه 66 ) والد مهرآمیز درون
(جلسه 67 ) والد حمایتگر درون
(جلسه 68 ) والد نکوهشگر درون
(جلسه 69 ) شفای زخم کودکی
(جلسه 70 ) کودک جادویی درون
(جلسه 71 ) کودک خلاق درون
(جلسه 72 ) کودک معنوی درون
(جلسه 73 ) ذهن پویا
(جلسه 74 ) چند تکنیک ذهنی
(جلسه 75 ) آگاهی برتر
(جلسه 76 ) به تعادل رسیدن
(جلسه 77 ) هدر دادن انرژی
(جلسه 78 ) آگاهی چاکراها
(جلسه 79 ) رنگ و صوت چاکراها
(جلسه 80 ) چاکراها و پیامبران
(جلسه 81 ) اصول مدیتیشن
(جلسه 82 ) کمک به باور یکدیگر
(جلسه 83 ) متعادل سازی چاکراها
(جلسه 84 ) انرژی دادن به چاکراها
(جلسه 85 ) شای و ایشایا
(جلسه 86 ) اسکن و پاکسازی
(جلسه 87 ) مراحل شانس
(جلسه 88 ) قواعد آگاهی برتر
(جلسه 89 ) انرژی دادن به خود و اشیا
(جلسه 90 ) تمرینات تمرکز
(جلسه 91 )
(جلسه 92 ) تمرینات انتقال حس
(جلسه 93 ) شرکت در کلاسهای حضوری
(جلسه 94 ) تمرینات فرستندگی فکر
(جلسه 95 ) تله پاتی با اشعه های نورانی
(جلسه 96 )
(جلسه 97 ) راز سایه
(جلسه 98 )
(جلسه 99 ) لگزیگرام یا علم لغات
(جلسه 100 ) مثالهای لگزیگرام
(جلسه 101) لگزيگرام و جادوي كلام
(جلسه 102) نور وجود
(جلسه 103) ترمیم نور وجود
(جلسه 104) ویروس دانایی
(جلسه 105) قدرت عشق
(جلسه 106) قدرت احساسات
(جلسه 107)تغییر فرکانس
به یاد اولین استادم
(جلسه 108) ورود به روند خلق
(جلسه 109) زندگی کاتالوگ است
(جلسه 110) کلید عشق
(جلسه 111) کلید شکرگزاری
(جلسه 112) کلید بازی و تفریح
(جلسه 113) اصول قدرت و پول!
(جلسه 114) اصول قدرت درباره روابط
(جلسه 115) ادامه اصول قدرت درباره روابط
(جلسه 116) قسمت سوم از اصول قدرت درباره روابط
(جلسه 117) اصول قدرت درباره سلامتی
(جلسه 118) ادامه اصول قدرت درباره سلامتی
 

 RSS

POWERED BY
BLOGFA.COM